وباز دلتنگي...

ساخت وبلاگ
بوی یلدا را میشنوی؟؟؟ انتهای خیابان آذر... باز هم قرار عاشقانه پاییز و زمستان... ب بلندای یک شب... شب عشق بازیه برگ و برف... پاییز چمدان ب دست ایستاده... عزم رفتن دارد... آسمان بغض میکند... میبارد... خدا هم میداند عروس فصل ها چقدر دوست داشتنیست... دقیقه ای بیشتر مهلت ماندن میدهد... آخرین نگاه بارانی اش را ب درختان عریان میدوزد... دستی تکان میدهد... قدمی بر میدارد... سنگین و سرد... کاسه ای آب میریز وباز دلتنگي......
ما را در سایت وباز دلتنگي... دنبال می کنید

برچسب : اينم,يلدامون, نویسنده : otagnopan بازدید : 134 تاريخ : سه شنبه 21 شهريور 1396 ساعت: 23:01

شکستن را خوب بلدی ......
بشکن و زودتر برو ......
غزل خداحافظی قافیه نمی خواهد .......

نوشته شده در چهارشنبه سیزدهم اردیبهشت ۱۳۹۶ساعت ۱۱:۱۰ ق.ظ توسط مجید| |

وباز دلتنگي......
ما را در سایت وباز دلتنگي... دنبال می کنید

برچسب : هستم, نویسنده : otagnopan بازدید : 103 تاريخ : سه شنبه 21 شهريور 1396 ساعت: 23:01